این پاورپوینت به بررسی نظام حسابرسی مالیاتی در ایران می پردازد و روند تاریخی تدوین قوانین مالی و مالیاتی، چالش های نظارتی، ساختار نهادی و چارچوب های قانونی مرتبط با نظام حسابرسی مالیاتی را تحلیل می کند. همچنین تحول نهاد حسابرسی، ساختار مالیات ها و جایگاه قانونی حسابداران رسمی در کشور به تفصیل شرح داده شده است.

ایده نظارت شهروندان بر درآمدها و هزینه های دولت، یکی از نتایج مستقیم نهضت مشروطه در ایران بود. این رویکرد تازه در حاکمیت، سرانجام به تاسیس نهادی به نام دیوان محاسبات کشور انجامید که وظیفه آن بررسی و ارزیابی عملکرد مالی دستگاه های اجرایی دولت است.
در اصل، مسئولیت های مالی مجلس شورای ملی در آن زمان، نه تنها شامل تصویب بودجه، بلکه نظارت بر حسن اجرای آن نیز می شد. این مدل نظارتی در کشورهای دیگر نیز سابقه ای طولانی دارد؛ به عنوان نمونه، در سال ۱۸۰۷ و در دوران سلطنت ناپلئون بناپارت، کشور فرانسه نیز با هدف سامان دهی نظارت مالی، دیوان محاسبات خود را پایه گذاری کرد؛ الگویی که بعدها مورد استفاده بسیاری از کشورها قرار گرفت.
در ایالات متحده آمریکا نیز، نهادی مشابه با عنوان دفتر محاسبات عمومی (GAO) شکل گرفت. ریاست این نهاد، توسط رئیس جمهور و با تایید مجلس سنا، برای یک دوره ۱۵ ساله منصوب می شود که نشان دهنده اهمیت جایگاه این سازمان در ساختار سیاسی و مالی آن کشور است.
در ایران، ساختار حقوقی دیوان محاسبات، ریشه در متمم قانون اساسی مشروطه دارد و به استناد مواد ۱۰۱، ۱۰۲ و ۱۰۳ این قانون، چارچوبی برای ایجاد و فعالیت آن در سال ۱۲۸۶ شمسی ترسیم شد.
تحولات قانون گذاری در عرصه حسابرسی و نظارت مالی، در ایران مسیر پرفراز و نشیبی را پیموده است. این تحولات از تصویب اولین قانون محاسبات عمومی در سال ۱۲۹۰ با ۱۴۱ ماده آغاز شد و به تدریج شامل تصویب و اصلاح مجموعه ای از قوانین مهم در حوزه های مختلف مالی و مالیاتی شد. این تحولات مبنایی برای تکامل نظام حسابرسی مالیاتی کشور فراهم کرده اند و زمینه ساز بهبود فرآیندهای کنترلی شده اند.
این سیر تحولی، نشان دهنده تلاش مستمر برای شفاف سازی و تقویت سازوکارهای نظارت مالی در کشور بوده است؛ روندی که با توجه به چالش های کنونی در حسابرسی های مالیاتی، همچنان نیازمند بازنگری های مداوم و تطبیق با شرایط روز است.
تحولات مرتبط با قانون گذاری و نظارت در دیوان محاسبات کشور، بازتابی از تلاش مستمر برای استقرار نظامی کارآمد در راستای شفافیت و پاسخگویی مالی دولت است. نقش نهادهای نظارتی و حسابرسی در این چارچوب، به تدریج و بر اساس مقتضیات اقتصادی و اجتماعی کشور گسترش یافته و سازمان دهی پیچیده تری یافته است.
نقش دولت به عنوان ناظر کلان مالی، در سطوح مختلفی اعمال می شود؛ از وزارتخانه ها و دستگاه های اجرایی گرفته تا بنگاه های اقتصادی دولتی و عمومی غیردولتی. وزارت امور اقتصادی و دارایی، از طریق معاونت های تخصصی خود نظیر معاونت هزینه ای و معاونت شرکت های دولتی، وظیفه هدایت و پایش جریان منابع و مصارف را بر عهده دارد. این ساختار توسط سازمان برنامه و بودجه پشتیبانی شده و در تعامل با نهادهایی مانند دیوان محاسبات کشور، زمینه های کنترل موثرتر فراهم می شود.
در حوزه حساب های ملی و تنظیمات کلان اقتصادی نیز، بانک مرکزی نقشی محوری ایفا می کند. افزون بر آن، بازار سرمایه، شرکت های بورسی و موسسات مالی غیردولتی، تحت نظارت نهادهایی چون سازمان بورس و اوراق بهادار، سازمان حسابرسی و جامعه حسابداران رسمی ایران قرار دارند.
در نظام حسابرسی مالیاتی ایران، نهادهای نظارتی متعددی بر اساس نوع سازمان یا بنگاه، مسئولیت های متفاوتی دارند:
مبنای قانونی نظارت بر شرکت ها و بنگاه های دولتی و خصوصی در ایران، بر پایه مجموعه ای از قوانین متنوع و چندلایه است. این چارچوب قانونی یکی از ارکان اساسی در تثبیت نظام حسابرسی مالیاتی محسوب می شود زیرا با تعیین حدود، اختیارات و تعهدات نهادهای نظارتی، بستر لازم را برای شفافیت و پاسخگویی مالی فراهم می کند.
این مجموعه قوانین، پایه ای برای شکل گیری نظام کنترل مالی چندسطحی و تفکیک شده است که در آن هر دسته از بنگاه ها با توجه به ساختار مالکیت و ماهیت فعالیت شان، تحت نظارت و حسابرسی خاص خود قرار دارند.
تحول نهاد حسابرسی در ایران، فرآیندی تدریجی اما هدفمند بوده که از دل قوانین مالی و تجاری شکل گرفته است. نخستین جرقه های این فرایند را می توان در قانون تجارت سال ۱۳۱۱ مشاهده کرد، جایی که در ماده ۶۱ به انتخاب «بازرس یا مفتش» اشاره شد. این موضوع در قانون مالیات بر درآمد سال ۱۳۲۸، با تشکیل «انجمن محاسبین قسم خورده» (ماده ۳۰) رسمی تر شد و در سال ۱۳۳۵ نیز مجدداً در ماده ۳۳ قانون مالیات تاکید گردید.
در سال ۱۳۴۲، اساسنامه انجمن یادشده به تصویب رسید و سه سال بعد، قانون مالیات های مستقیم سال ۱۳۴۵، نهاد «کانون حسابداران رسمی» را پایه گذاری کرد. متعاقباً در سال ۱۳۴۶، آیین نامه ای برای نحوه انتخاب حسابداران رسمی تدوین شد و در سال ۱۳۴۷ با اصلاح ماده ۲۴۲ قانون تجارت، جایگاه بازرسان مالی بیش از پیش تثبیت گردید. در دهه پنجاه، شرکت های حسابرسی سهامی شکل گرفتند و در سال ۱۳۵۱، اساسنامه جدید کانون حسابداران رسمی تصویب شد.
پس از انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، ساختارهای حسابرسی دستخوش تغییر شد. نهادهایی مانند بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید و سازمان برنامه و بودجه اقدام به تاسیس موسسات حسابرسی وابسته نمودند. در سال ۱۳۶۲، با ادغام چهار موسسه عمده، سازمان حسابرسی شکل گرفت که در سال ۱۳۶۶ به طور رسمی تاسیس شد. روند قانونی استفاده از خدمات تخصصی نیز در سال ۱۳۷۲ از طریق تصویب ماده واحده آغاز شد. در نهایت، در شهریور ۱۳۸۰، با تصویب اساسنامه جامعه حسابداران رسمی ایران (IACPA)، این نهاد حرفه ای به شکل فعلی متولد شد.
ساختار مالیاتی ایران بر پایه دو محور عمده شکل گرفته است: مالیات های مستقیم و مالیات های غیرمستقیم.
این دسته از مالیات ها مستقیماً از درآمد یا دارایی افراد حقیقی و حقوقی اخذ می شود و شامل موارد زیر است:
ساختار قانونی این مالیات ها در باب سوم قانون مالیات های مستقیم مصوب ۱۳۴۵ تنظیم شده و مواد ۵۲ تا ۱۳۱ را دربر می گیرد.
در این نوع، مالیات از طریق مصرف یا مبادله کالا و خدمات اخذ می شود. از مهم ترین نمونه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
بسیاری از این موارد، بعدها در قالب قانون تجمیع عوارض گردآوری شدند.
قانون مالیات های مستقیم ایران شامل پنج باب اصلی است:
بر اساس فصل هفتم قانون مالیات های مستقیم:
در صورت وجود ایراد در گزارش حسابرس، ممیز مالیاتی می تواند بر اساس دلایل قانونی، درآمد مشمول مالیات را اصلاح کند.