این پاورپوینت به بررسی مباحث دین شناسی، نبوت و امامت در درس اندیشه اسلامی 2 پرداخته و مفاهیم وحی، پیامبری و ضرورت آن را تحلیل می کند.

لغوی: جزا، تسلیم، کرنش، سرسپاری آمده
اصطلاحی:
عام: مجموعه ای از تعالیم اعتقادی، اخلاقی و قوانین و مقررات (حق و باطل)
خاص: اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورات متناسب با آن عقاید
اخص: تعریف آیین اسلام به معنی واقعی که بر دو رکن استوار است:
لذا در روش تلفیقی تمام امور را می توان با بهره گیری از این روشها اثبات کرد.
الف) معنا و مفهوم پیامبر
ب) معنا و مفهوم وحی
ج) ضرورت وحی و پیامبری:
تقسیم بندی مباحث نبوت: 1- عامه 2- خاصه
نبوت عامه: مجموعه مباحثی که به پیامبر معینی اختصاص ندارد و درباره امور مشترک پیامبران بحث می کند.
نبوت خاصه: به مباحثی اطلاق می شود که درباره نبوت یکی از پیامبران مانند حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم بحث و گفتگو می کند.
تعریف:
پیامبر بشری است که برای هدایت انسانها برانگیخته شده تا معارفی را بدون واسطه انسانی دیگر از مبدا الهی دریافت و ابلاغ کند.
110/کهف: قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی
3/النجم: و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی
35/نحل: فهل علی الرسل الا البلاغ المبین
در تعریف قبل چند قید وجود دارد:
ضرورت وجود پیامبر با توجه به وجود عقل:
بخشی از معارف خارج از برد عقلند و لذا برای کسب آن معارف نیاز به وحی و پیامبر است
151/بقره: یعلمکم مالم تکونوا تعلمون
دریافت پیام الهی که به عنوان وحی تعبیر می گردد یکی از وظایف اساسی پیامبران است.
حقیقت وحی دست یافتنی نیست زیرا پدیده وحی یک پدیده طبیعی قابل شناخت با ابزار متعارف عمومی و علمی نیست.
واژه وحی و مشتقات آن در لغت دارای معانی مختلف و کاربردهای گوناگون است: نظیر: اشاره، سرعت، تفهیم و القای پنهانی مطلبی به دیگران، اعلام در خفا، نوشتن
تعریف لغت شناسان: جامع تمام معانی و کاربردهای ویژه وحی ((تفهیم و القای سریع و نهانی)) است که متوجه خاص مخاطب بوده و بر دیگران پوشیده است.
مفهوم وحی:
وحی پدیده ایست خارق العاده (با رمز و راز) میان خداوند و انسانهای برگزیده
معانی وحی در قرآن:
طبق آیات قرآن راههای ارتباط پیامبران با خدا منحصر (وحی نبوی و ارسالی) به سه راه بوده است:
شوری/51: وما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا او من وراٍ حجاب او یرسل رسولا
194/شعرا: نزل به الروح الامین علی قلبک
تعریف وحی در مباحث اعتقادی و کلامی:
عبارت است از تفهیم یک سلسله حقایق و معارف از سوی خداوند به انسانهای برگزیده برای هدایت مردم، از راهی غیر از راههای عمومی و شناخته شده معرفت همچون حس، تجربه و عقل و حدس و شهود عرفانی تا اینکه پس از دریافت آنها را به مردم ابلاغ کند.
نظریه شیخ مفید:
… حقایقی که در رویا به انسانها القا می شود و همچنین علومی که پس از پیامبر اکرم(ص) به امامان معصوم ارائه و القا شده است، نام وحی بر اینها اطلاق نمی گردد، زیرا مسلمانان اتفاق نظر دارند که پس از پیامبر(ص) بر کسی وحی نخواهد شد.
نظریه علامه طباطبایی:
ادب دینی در اسلام اقتضا می کند که وحی بر غیر از رابطه ای که میان خداوند و فرستادگان او وجود دارد، اطلاق نگردد.
تفاوت وحی با نبوغ:
وحی آموزه ویژه ای است که از ناحیه خداوند سبحان به برخی انسانهای برگزیده اضافه می شود ولی نبوغ، قدرت شدید ذهنی است که برخی افراد را بدون نیاز به طی مراحل علمی لازم و معمول، به درک حقایق توفیق می دهد.
تفاوت وحی با کشف و شهود:
انسان اگر مدتی نفس را ریاضت دهد، حقایقی در عمق جان خود می یابد ولی این حقایق را از کسی دریافت نمی کند، بر خلاف وحی، پیامبر تنها گیرنده پیام است و خود مخاطبی است که کسی برای او سخن می گوید.
تفاوت وحی با تجربه دینی:
وحی بر خلاف تصور رایج در میان برخی فرقه های مسیحیت که آن را با تجربه دینی قیاس کرده و می گویند: کتاب مقدس تفسیر اموری است که عیسی(ع) در کشف و شهود خود یافته است، از هرگونه دخالت ذهن پیامبر در بیان آن، خالی است.
دلیل اینکه در قرآن بیش از 300 بار گفته شده “قل” برای این است که بیان کند پیامبر در ابلاغ وحی بدون کم و کاست عمل می کند و غیر از ابلاغ نقشی ندارد.
الف – ج) حکمت خداوند: خداوند حکیم است و حکمت از صفات ذاتی خداست. حکمت خداوند اقتضا می کند که سفیرانی را برای هدایت خلق به سوی مردم گسیل دارد و نظر آنان را به هدف مطلوب راهنمایی کند.
ب – ج) علم مطلق: خداوند هم هدف و هم راه رسیدن به هدف را می داند
د – ج) قدرت مطلق خداوند: هم می تواند برای بشر راهنما بفرستد و کسی نمی تواند او را منع کند
انسان در زندگی این جهانی (از عقل، حس و تجربه بهره می برد) کمتر نیازمند وحی است. اصل سعادت و کمال ابدی و زندگی جاودان انسان، و برای درک آثار اخروی اعمال راهی جز وحی ندارد، نیاز بشر به وحی را آشکارتر و ملموس تر می کند.
مقدمه اول: هدف از آفرینش انسان کمال راستین اوست
مقدمه دوم: کمال راستین در گرو اختیار و انتخاب صحیح و شایسته است
مقدمه سوم: اختیار و انتخاب صحیح بدون معرفت و شناخت کافی ممکن نیست
مقدمه چهارم: معرفت و شناخت عقلی و حسی برای رسیدن به سعادت و کمال کافی نیست
نتیجه:
نتیجه:
بنابراین لازم است که خداوند بر اساس صفات هدایت گری و حکمت، هادی و رهنمایی افزون بر عقل و در عین حال همسو با آن برای انسان قرار دهد تا انسان به سعادت و کمال نهایی برسد
مجموع مطالب آلکسیس کارل درباره شناخت انسان:
انسان با عقل خویش می تواند بسیاری از معارف نظری نظیر مسائل مربوط به جهان بینی خویش را اثبات کند. همچنین برخی اصول اخلاقی نظیر خوبی عدل و بدی ظلم تشخیص دهد ولی با این حال عقل بشر دارای محدودیت های فراوانی است.
محدودیت های عقل:
محدودیت های ذاتی:
محدودیت های عارضی
الف: موانع بیرونی مانند تاثیرپذیری از محیط و فرهنگ
ب: موانع درونی: مانند ترجیح منافع مادی افراد و غلبه هواهای نفسانی
شبهه: طرفداران این شبهه می گویند “وقتی آموزه های وحیانی و آنچه را که پیامبران به بشر عرضه کرده اند مطالعه می کنیم، از دو حال بیرون نیست یا موافق مدرکات و احکام عقلی است یا متضاد و مخالف با عقل و برهان های عقلی است.”
حالت اول شبهه: اگر چنین بود یعنی این گزاره ها و تعالیم به وسیله وحی در اختیار ما قرار نمی گرفت، عقل به تنهایی آنها درک کرده و درباره آنها حکم صادر می کرد، که در اینصورت عقل ما از وجود پیامبران بی نیاز می گردد.
حالت دوم شبهه: اگر مخالف عقل و برهان های عقلی باشد که در اینصورت مردود است و قابل پذیرش نخواهد بود.
پاسخ شبهه: گزاره ها و تعالیم وحیانی بر حسب فرض به سه دسته تقسیم می شوند:
شمول وحی بر تعالیمی که عقل نیز به صورت مستقل آن را درک می کند، مستلزم لغویت نیست، زیرا تایید دانسته های عقلی از سوی وحی، سبب می شود که آدمی به صحت شناخت و داوری عقل خود اطمینان بیشتری یابد و احتمال خطای عقل را منتفی بداند.