مقاله اندیشه معماری در سده نوزدهم

Original architectural thought in the nineteenth century

مقاله اندیشه معماری در سده نوزدهم

اندیشه معماری مدرن در سدۀ نوزدهم :

جنبش های معماری نیز به حکم مقایسه ای ظاهری و گمراه کننده بین انسان و تاریخ پدید می آید از جوانی به بلوغ می رسد و سرانجام در می گذرد . اما روند تاریخی جنبش مدرن در مغماری فاقد این قطعیت زیست شناختی و آغازی روشن و شایان ذکر بود این جنبش ، برآیند موجبات مؤثر موجود و نیز رشته ای از آراء و اندیشه ها با وجوه خاص خود بود . گر چه این ترکیب انتقادی بظاهر از آستانه سده بیستم شروع می شود ، ایده معماری مدرن تقریباً پنج دهه پیش از این ، به تعارض با سبک باز آفریده ای از دور پیش برخاسته بود.

در عین حال تصور معماری مدرن در تحولات اواخر قرن ۱۸ به ویژه تأکید بر اندیشه پیشرفت ریشه داشت این فکر مستلزم درک تاریخ به منزله مقوله ای بود که راه خود را از درون « دوره ها » ی مختلف به پیش می برد ، دوران هایی که هسته معنوی خود را به طور مستقیم فرهنگی متبلور می سازد . با توجه به این دیدگاه فکری ، می توان پی برد که چگونه معبد یونانی یا کلیسای جامع گوتیک ، زبان گویای عصر و زمانه خود شد و نیز می توان تصور نمود که ساختمان های مدرن نیز باید چنین کارکردی داشته باشد .در این نگرش شیوه های احیا گرانه ، شکست هایی در تثبیت ابزارگری واقعی تلقی می شد ، از این رو ، تقدیر سبک اصیل دوره ها را رقم زد ، سبکی بر خلاف سبک های پیشین ، اما به همان نسبت قطعی و اجتناب ناپذیر مسئله این بود چگونه می توان به قالب های سبک معاصر پی برد ؟

همراه با ظهور و پیدایش آرمان های ترقی خواهانه در سده ۱۸ ، تحول دیگری نیز در این قرن به وقوع پیوست که میراث خود را به سده ۱۹ باز سپرد . این تحول همانا بی اعتمادی نسبت به نسبت رنسانس و نظریه هایی بود که از آن جانب داری می کرد . این تنزل تا حدی ناشی از رشد نگرشی تجربی بود که ساختار آرمان خواهانه زیبا شناختی رنسانس را متزلزل ساخت . این موارد روی هم رفته به فاصله هر چه بیشتر با گذشته انجامید و نیز نگرشی نسبی به سنت را به وجود آورد که طبق آن دوره های مختلف تاریخی از ارزش های موجود یکسانی برخوردار گردید . به دوران باستان (antiquity) یگانه نقطه توجه و اتکای به شدت غیر منطقی و نا معقول تلقی شد . جان سامرسون (John summerson)  از این تحول به از میان رفتن اقتدار مطلق هنجارها و قرارداد های رنسانس تعبیر کرده است . در این عصر در سبک واسلوب نوعی خلأ پدید آمده بود که در نتیجه آن الزامات سبک وار ناپایدار و متعددی ظهور یافت . سبک های نو ظهور این دوره ، هیچ کدام از سندیت و اعتبار شیوه های پیش از خود بهره ای نبرده بودند . سرانجام در سده ۱۹ این وضع به تأثیر بازنگری و احیای الگوی قدیمی یونانی ، رنسانسی ، مصری یا گوتیک به طور یکسان در شکل دهی به سبک انجامید .

عامل مؤثر دیگر در تکوین ایده معماری مدرن ، انقلاب صنعتی بود که شیوه های جدید ساخت و ساز ( همچون آهن ) را به وجود آورد و راه حل های جدیدی را پیش رو نهاد . همراه با انقلاب صنعتی حامیان جدید و نیز مسائل و مشکلات تازه ای پدید آمد و باعث جدایی معماری از مهندسی شد که با توجه به نیازهای معاصر از معماری اغلب خلاق تر و حساس تر به نظر می رسید . علاوه بر این ، بسیاری از الگوهای زندگی همراه با صنعتی شدن در سطحی وسیع متحول گردید . صنعتی شدن موجب ازدیاد مشکلات سازه ای جدید ، مانند راه آهن ، خانه های حومه شهری و آسمان خراش ها شد که پیش از این سابقه نداشت ، بدین سان بحران مربوط به کاربرد سنت در نوآوری با پیدایش سنخ ها و گونه های نوظهوری که زمینه های مشخص و ویژه ای نداشت حادتر شد علاوه بر این دوره صنایع و حرفه ها همراه با صنعتی شدن به تباهی در افتاد و فرو پاشی سنت های بومی و محلی شتاب افزونتری گرفت . کار ماشینی و استانده سازی موجب شد تا در ساخت و تولید اشیاء مصرفی بین دست ، ذهن و چشم انسان فاصله افتد که حاصل آن از میان رفتن ذوق واحساسات پرشور در ضمن کار بود . جان راسکین (John Ruskin) و ویلیام موریس ، اخلاق گرایان انگلیسی اواسط سده ۱۹ بر این گمان بودند که صنعتی شدن در ساده ترین و عمیق ترین شکل خود در صدد است تا موجب تباهی در همه اجزاء ولایه های زندگی شود ، از این رو این دو به حمایت از تحکیم و تقویت دوباره صنایع و حرفه ها و یکپارچگی دوباره هنر و بهره بری از آن رو نهادن و از خود بیگانگی را از نتایج مخرب و بلا فصل توسعه سرمایه داری بر شمردند که به تصویر ایشان باید به مقابله با آن برخاست . بعدها کسان دیگری که به تدوین دیدگاه و طرز تفکر معماری مدرن پرداختند این نگرش را بسیار حسد تبار و بیگانه یافتند از این رو در صدد پذیرش مسأله و کنار آمدن با توانایی ها و قابلیت های نهفته ماشینی شدن و القای آن به درک تازه ای از قالب بر آمدند . این مسأله در سده ۲۰ همچنان با قدرت و توان خویش باقی ماند و در اصل این پرسش نیز مطرح شد که چگونه علی رغم جنبه های غیر انسانی و ویرانگر تولید انبوه صنعتی ، فرهنگی اصیل ریشه دار شکل خواهد گرفت و با صنعتی شدن ، ساختارهای جدید اقتصادی و مراکز جدید قدرت نیز سر بر آورد . در واقع ، معماری اروپای قرن ۱۸ که از سوی کلیسا ، دولت و اشراف حمایت می شد به گونه ای فزاینده متکی بر توان مالی و اهداف و آرزوهای طبقه متوسط شد . مثل همیشه اشراف و نخبگان جامعه ، معماری را محملی برای ابراز عقاید و اندیشه های خویش یافتند .


فرمت فایل: word

تعداد صفحات: 67

پس از ثبت دکمه خرید و تکمیل فرم خرید به درگاه بانکی متصل خواهید شد که پس از پرداخت موفق بانکی و بازگشت به همین صفحه می توانید فایل مورد نظر خورد را دانلود کنید. در ضمن لینک فایل خریداری شده به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد. لینک دانلود فایل به مدت 48 ساعت فعال خواهد بود.


مطالب مرتبط